عباسعلی اسلامی
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
عباسعلي اسلامي در سال 1275هجري شمسي در شهرستان مذهبي سبزوار از خاندان اصيل و رفيع اسلامي، فرزندي بس بابركت و مسعود ديده به جهان گشود. خاندان ولايي اسلامي نام اين كودك را به ياد فرزند رشيد امام علي(ع) عباسعلي» ناميدند. وي پس از اينكه تحصيلات ابتدايي خود را در زادگاه خويش(سبزوار) فرا گرفت، پس از طي مقدمات علمي عازم شهر مقدس مشهد رضوي گرديد و پس از مدتي براي ادامه تحصيل و كسب مدارج علمي از مشهد به نجف مشرف گرديد و در جوار با كرامت اميرالمومنين (ع) از محضر علماي بزرگ آن روز به حد اعلا كسب فيض نمود سپس به كربلاي معلي مشرف شده و در جوار حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) مجاورت اختيار كند. از كربلا روانه سامرا مي گردد ودركنار حرم با شكوه و روحاني عسكريين ماوي مي گيرد و از بركات معنوي آن دو بزرگوار هر چه بيشتر به فيض عنايات رباني نايل ميگردد و در موقعيت و زمان مناسب - كه حدوداً هفت سال تمام در سامراء بودهاند. - از محضر علماي بزرگ همچون آقا ميرزا محمد تهراني(ره)، علم كلام و از محضر آيت اللّه حاج آقا بزرگ تهراني، علم اصول و از محضر حاج شيخ محمد تقي شوشتري، علم فقه تحصيل نموده و به مقام والاي معنوي و درجات علمي نايل ميگردد.گروه : علوم انسانيرشته : الهيات و معارف اسلاميوالدين و انساب : «پدر عباسعلي شيرازي الاصل و از قبيله قشقايي و جد مادريم از بزرگان بختياري بودند. در حال حاضر (زمان تهيه كتاب «طلايه دار فرهنگ اسلامي در عصر اختناق») آن گروه از اقوام كه در سبزوار به سر ميبرند، شناسنامه بختياري دارند، سلسله اجداد شان به حسينقلي خان ابوقدّاره كه مزار وي در اصفهان است، ميرسد.حسينقلي خان و دو برادر وي، علي و حسين از رؤساي بختيار بودند ظاهراً در زمان فتحعلي شاه قاجار طي اختلافي كه ميان بختياريها و دستگاه حاكم پيش ميآيد، دولت وقت اين سه تن را دستگير و به سبزوار تبعيد مينمايد. در سبزوار با آنكه از وطن و قبيله و عشيره خود مطرود شده بودند، از موقعيت اجتماعي و منزلت و سياست محروم نگشتند و مردم سبزوار حرمت ايشان را نگاه ميداشتند و از ايشان اطاعت ميكردند جد مادريش هر گاه عملي را بر خلاف عدالت و انسانيت از فرماندار مشاهده ميكرد، با تني چند از زنان محله به مقرّ فرمانداري ميرفت و نسبت به آنچه واقع شده بود، اعتراض مينمود. اعتبار اين خاندان هنوز در ميان مردم آن ديار پابرجاست و خاطره نيكشان هنوز در اذهان برقرار است...»تحصيلات رسمي و حرفه اي : گرچه مرحوم حاج شيخ عباسعلي اسلامي تنها فرزند خانواده و عزيزدردانه آن دودمان به حساب ميآمد، مع الاسف در اوان كودكي او، اختلاف تلخ خانوادگي منجر به جدايي پدر ايشان از مادر ميگردد، به گونهاي كه ناچار از اول طفوليت تحت سرپرستي مادر و جد پدري و دايي خويش قرار ميگيرد. آقاي اسلامي، حقاً از استعداد فوق العاده و از حافظه بسيار قوي و بالايي برخوردار بوده است؛ تا آنجايي كه در سن چهار سالگي كتب و نشريات را با علاقه خاصي به تقليد از بزرگان ميخواند. و از سن پنج سالگي به مكتب رفته و شروع به يادگيري قرآن كريم مينمايد و در شش سالگي به يادگيري كتاب گلستان سعدي ميپردازد و در مدرسه بزرگ سبزوار زير نظر عالمي به نام حاج شيخ محمد سبزواري به تحصيل خود ادامه ميدهد و كتاب جامع المقدمات را نزد حاج آقا شيخ گل حسن، امام جماعت سبزوار فرا ميگيرد.آقاي اسلامي پس از اينكه تحصيلات ابتدايي خود را كه شامل آشنايي با ادبيات، قرآن و سطح ابتدايي و فقه و احكام بود، در زادگاه خويش (سبزوار) فرا گرفت، - پس از طي مقدمات علمي - عازم شهر مقدس مشهد رضوي گرديد. و از محضر علماي بزرگ مشهد به ويژه مرحوم آيت اللّه حاج ميرزا احمدي اصفهاني و آيت اللّه حاج آقا حسين قمي و آيت اللّه كفايي (پسر مرحوم آخوند ملا محمد كاظم خراساني، صاحب كفاية الاصول) بهرههاي علمي فراواني كسب نمود. و پس از مدتي براي ادامه تحصيل و كسب مدارج علمي از مشهد به نجف اشرف - كه در آن روز مهد علم و از بزرگترين حوزههاي علمي، اسلامي به شمار ميآمد. - مشرف گرديد و در جوار باكرامت امير المؤمنين علي(ع)از محضر علماي بزرگ آن روز به حد اعلا كسب فيض نمود و تا حد توان بر مدارج علمي خود افزود؛ كه متأسفانه در اثر كثرت مطالعات و اشتغال، دچار عارضه ضعف چشم گرديد، به طوري كه اطبا اكيداً او را از مطالعه و نگاه به كتاب منع نموده و برحذر داشتند كه به هيچ وجه به كتاب نگاه نكند!! لذا بنا به پيشنهاد دوستان تصميم گرفت كه تا به دست آمدن بهبودي نسبي چشم خود، به كربلاي معلّي مشرف شده و در جوار حضرت ابا عبداللّه الحسين(ع)مجاورت اختيار كند. و ظاهراً مدت يكسال در كنار تربت پاك سيد الشهدا(ع)از محضر علماي بزرگ همچون حضرت آيت الّه خويي(ره) و آيت اللّه حاج شيخ جعفر رشتي(ره) به كسب علم و دانش ميپردازد و به قدر توان بهرهمند ميگردد. در اين روزها است كه بار ديگر در اثر هواي گرم كربلاي معلي ضعف چشم و عارضه آن شدت ميگيرد كه ناچار باز هم بايد تغيير مكان دهد و از هواي مطلوبتري استفاده كند ؛ لذا با توفيقات الهي از كربلا روانه سامرا ميگردد و در كنار حرم باشكوه و روحاني عسكريين(ع)مأوي ميگيرد و از بركات معنوي آن دو بزرگوار هر چه بيشتر به فيض عنايات رباني نايل ميگردد و در موقعيت و زمان مناسب - كه حدوداً هفت سال تمام در سامراء بودهاند. - از محضر علماي بزرگ همچون آقا ميرزا محمد تهراني(ره)، علم كلام و از محضر آيت اللّه حاج آقا بزرگ تهراني، علم اصول و از محضر حاج شيخ محمد تقي شوشتري، علم فقه تحصيل نموده و به مقام والاي معنوي و درجات علمي نايل ميگردد.خاطرات و وقايع تحصيل : «... هفت سال در سامرا مجاورت كردم، در اين هنگام در مقام تحقيق برآمدم كه قبور خلفاي عباسي را - كه ده سال استقرار حكومتشان در سامرا بود. - بيابم، اما هر چه بيشتر تفحص كردم، كمتر به نتيجه رسيدم. سرانجام خانه متروكه و مخروبهاي را يافتم كه شهرت داشت: گور خلفا در آن مكان است!با آنكه اكثريت ساكنان سامرا را اهل سنت تشكيل ميدهد و بر اساس بينش اينان، هر كس با هر پيشه و كرداري و منزلت و رفتاري - هر چند منحط و پست - بر اريكه حكومت تكيه زند، به حكم قرآن كريم «اولوالامر» است و بايد از او فرمان برد!! ولي به رغم اين باور عمومي، نام و ياد اين حاكمان جائر تاريخ در مقر حكومتشان نيز فراموش شده است! در برابر، شكوه و عظمت امامان پاك سيرت روز به روز افزوده ميشود و بارگاه ملكوتي حضرت عسكريين(ع) در قلب سامرا چشم آشنا و بيگانه را مينوازد!گنبد رفيع اين بارگاه ملكوتي در طول اعصار متمادي نشانه شرافت و آزادگي بوده است و ضريح مزار آن امامان همام - كه به همت والاي ايرانيان و در عهد مرجعيت مرحوم آيت اللّه العظمي سيد محسن حكيم ساخته شده - بوسه گاه عاشقان مشتاق است. آيينه اين تجربه تاريخي، ترجمان همان آيه كريمه است كه: «اي دارنده ملك هستي! تو هر كس را كه ميخواهي، عزت و حشمت بخشي و هر كه را خواهي، پست و فرومايه گرداني.»هم دوره اي ها و همکاران : از همدوره ايهاي عباسعلي اسلامي مرحوم نواب صفوي و آيت الله سيد ابوالقاسم كاشاني و امام خميني را مي توان نام برد.وقايع ميانسالي : مرحوم عباسعلي اسلامي در اواخر عمر خود با كهولت سن ميكوشيد به هر كيفيت خود را به جبهههاي حق عليه باطل برساند و وظيفه ديني خود را نسبت به اسلام ايفا نمايد.او در سنگرهاي بسيجيان، دوشادوش جوانان رزمنده و دلاواران ايران اسلامي به پيش ميرفت. او در جبهه حق با جان و دل از حريم اسلام دفاع مينمود. ايشان در بازگشت از جبهه، قطعات كوچك خمپارههاي دشمن را به عنوان سوغات با خود ميآورد و بارها ميگفت: «مدتها در انتظار بودم كه قطعهاي از اينها نيز نصيب من ميگشت تا فوز عظيم شهادت در راه خدا را در آغوش گيرم ولي نصيبم نگشت!!»او با روحيه دشمن ستيزي كه داشت تا حد امكان از حريم اسلام و قرآن دفاع نمودزمان و علت فوت : عباسعلي اسلامي در اواخر عمر در ميدانهاي حق عليه باطل در كنار بسيجيان جان بركف و در صف حزب اللّه و جنداللّه به عنوان مجاهد في سبيل اللّه حضور يافت و از قرآن و اسلام حمايت نمود.مرحوم اسلامي، در آخرين لحظات روزهاي زندگي با قلبي مالامال از نعمت پرفيض ولايت و با دلي از استقرار جمهوري اسلامي، در فروردين ماه 1364شمسي (مطابق با بييست و پنجم رجب شهادت حضرت موسي بن جعفر(ع)) جان به جان آفرين تسليم و در جوار كريمه اهل بيت، فاطمه معصومه(س)در شهر مقدس قم، (عشق آل محمد(ص) ) در آرامگاه ابدي خويش بيارميد. محل دفن: گوشه صحن بزرگ دست چپ اولين حجره. از خداوند منّان علوّ درجات مرحوم اسلامي و همه علماي راستين اسلامي را خواستاريم.مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عباسعلي اسلامي از راه نوشتار و قلم نيز آثار پربركتي از خود به يادگار گذاشت. ايشان علاوه بر تأسيسات مهم عام المنفعه از قبيل مساجد، كتابخانه، حسينيه، دارالايتام و... با دور انديشي خاصي موفق شد بيش از 180باب مدرسه دخترانه، پسرانه، دبستان و راهنمائي و دبيرستان در تهران و در اكثر شهرهاي بزرگ و كوچك تأسيس نمايد و بيش از 50هزار دانشآموز، در هر دوره تحصيلي از مدارس ايشان به كسب علم و دانش با تربيت اسلامي مشغول باشند و جامعه تعليمات اسلامي عنوان همه مدارس ايشان است.او در مواقع حساس و خطرناك با شهامت در مقابل دشمنان اسلام و قرآن ايستاد. ايشان در راه دين با فدائيان اسلام و با مرحوم آيت اللّه كاشاني(ره) همكاري نزديك داشت و در دوران انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري بزرگ مرد تاريخ اسلام و جهان، نايب الامام حضرت آيت اللّه العظمي امام خميني:؛ با اطاعت كامل در كنار امام امت ايستاد و از اسلام و قرآن دفاع نمود.فعاليتهاي آموزشي : پس از سالها اقامت در كشور عراق و بعد از تحمل زحمات طاقت فرسا همچون همه طلاب و علماي دين، جهت به دست آوردن مدارج علمي و معارف مذهبي، به حكم آيه مباركه:(فلو لا نفر من كلّ فرقة منهم طائفة ليتفقهوا في الدّين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلّهم يحذرون)و حسب الامر حضرت آيت اللّه العظمي آقاي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني(ره) - كه زعامت علمي و مرجعيت ديني آن زمان را بر عهده داشتند. - اسلامي عزيز با كوله باري از اندوختههاي علمي و معارف مذهبي به ايران مراجعت ميكند.و بعد از چندي كه در كنار تربت پاك امام هشتم(ع)در مشهد مقدس رضوي رحل اقامت ميافكند، پس از مدتها تدبر و تفكر جهت انجام وظيفه خود، سرانجام تصميم ميگيرد كه به تهران رفته و پايگاه تبليغي و خدمات معنوي خويش را در آنجا قرار دهد، كه اين تصميم به جا و مناسب به مرحله عمل ميرسد و رسماً تهران را محل فعاليت برنامههاي تربيتي و مذهبي خود قرار ميدهد و براي نجات نسل جوان از طوفان ويرانگر فرهنگ منحط غرب - كه سر تا سر ممالك اسلامي جهان و مخصوصاً كشور ايران را فرا گرفته بود. - جداً وارد ميدان عمل ميگردد.مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : عباسعلي اسلامي براي نجات نسل جوان، خانه دو اتاقي خود را به مدرسه شبانه تبديل ميكند كه روزها خود در آن زندگي ميكند و شبها مدرسه است و آرام، آرام برنامههاي تربيتي و مذهبي خويش را آغاز ميكند و عدهاي انگشت شمار از آشنايان و همسايگان به عنوان شاگردان اوليه اين مؤسسه كوچك درآمده و مشغول فراگيري احكام الهي و مسائل اخلاقي ميگردند.و از آنجايي كه هدف، لله و قصد، ياري دين خدا بوده، طولي نكشيد كه اين مؤسسه به ظاهر كوچك و ناچيز در سراسر ايران گسترش پيدا كرده تا جايي كه به صورت جامعه تعليمات اسلامي با تعداد بيش از 180مدرسه و دبيرستان دخترانه و پسرانه با بيش از پنجاه هزار دانشآموز باايمان جلوهگر ميگردد.از ديگر آثار فرهنگي آقاي اسلامي، علاوه بر تأسيس چندين باب دارالايتام و حسينيه، قريب 80مسجد و پايگاه مهم ديني است كه با جديت و كوشش فراوان تأسيس نموده و مورد بهره برداري همنوعان مسلمان او قرار گرفته است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : در عصر اختناق و روزهاي استبداد و در زماني كه دشمن سر سپرده اسلام، رضا شاه خائن صريحاً فرمان كشف حجاب را صادر كرد! و در روزهايي كه دختران و زنان مسلمان به حكم پهلوي مزدور حق نداشتند با حجاب اسلامي از خانههاي خود بيرون بيايند! و به گفته پسر پستتر از پدر (محمد رضا پهلوي):«پدرم دستور منع حجاب را صادر كرد ؛ به موجب اين دستور هيچ زن و يا دوشيزهاي حق پوشيدن چادر و نقاب نداشت، و اگر زني با روبند و چادر در كوچه پيدا ميشد، پاسبان از وي تقاضا ميكرد كه روبند خود را بردارد و اگر امتناع ميكرد، جبراً چادر او را بر ميداشتند! تا زماني كه پدرم سلطنت ميكرد، در سراسر كشور اين منع برقرار بود.»اسلامي شجاع و عالم به زمان، اوضاع و شرايط سياسي، پس از ايستادن و استقامت در مقابل اين فرمان ننگين و خلاف قرآن و بعد از رنجها و شكنجهها و زندانها، از همان راهي كه دشمن پيش گرفته و ريشههاي ديني را يكي پس از ديگري قطع ميكرد و پيش ميرفت! از همان راه وارد ميدان عمل ميشود و براي دفاع از حريم ديني و قرآن به پيش ميرود.جالب آنكه اسلامي بزرگ در مقابل قدرت دژخيمي و قلدري جاهلانه پهلوي و اربابانش، با دلي قوي و روحيهاي قويتر و استوار ايستاد.آرا و گرايشهاي خاص : پيرو راستين اميرالمؤمنين علي (ع) مرحوم اسلامي در دوران زندگي خويش شعاري داشت كه نه تنها در زبان بلكه از اعماق قلب او سرچشمه ميگرفت و به مرحله عمل ميرسيد. او بارها در برخورد با علماي بزرگ و مراجع ديني ميگفت:«روحانيت پاسدار اسلام و نوكران امام زمان(ع)هستند و بايد با تمام وجود به دفاع از حريم اسلام و ارزشهاي ديني به پا خيزند.»او با صراحت ميگفت:«وظيفه روحاني بسيار سنگين است و روحاني وظيفه دارد، مساجد و محافل مذهبي را به پايگاه نشر معارف اسلامي مبدل سازد و رسالت روحاني در اين خصوص دشوارتر از ديگران است. روحاني به لباس سرباز ديني درآمده است و بايد راهدار طريق شرع باشد.»او ميگفت: «امر به معروف و نهي از منكر بر همگان فرض و واجب است، ولي مسئوليت سنگين آن بر عهده روحانيت است. وظيفه روحاني است در سامان بخشيدن به نابسامانيهاي مسلمانان بكوشد و در اخلاقيات و اقتصاديات، اجتماعات و حتي مسائل شخصي و خانوادگي اعم از كلي و جزئي يار و مددكار آنان باشد. و از روحاني راستين جز اين انتظار نميرود. اعاظم روحانيون عالم تشيّع ميكوشيدند كه گام در جاي پاي ائمه خويش(ع) بنهند و جز اين سان عمل ننمودند.»آثار :  1 جهاد  2 راه حسين و دوازيا رفته  3 طلايه دار فرهنگ اسلامي در عصر اختناق ويژگي اثر : خاطرات آن مرحوم مي باشد كه پس از مرگ نشر يافت.
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}